بی تو هرگز
این داستان سرگذشت پسری است بهنام ((غلام)) که با افکار پلید خود باعث نابودی چند خانواده میگردد. نویسنده ضمن بیان ماجرای زندگی او تاثیر کارهای ضد انسانی وی را در دو زندگی متفاوت تشریح میکند .مادر غلام پس از مرگ همسرش با ((امید علی)) ازدواج میکند .غلام از خشونتهای ناپدری به ستوه میآید و او را به قتل میرساند .غلام از بیم دستگیری راهی تهران میشود .او به هنگام دربهدری از انجام اعمال غیرانسانی ابایی ندارد تا اینکه ...