بهاری دیگر
داستانهای فارسی - قرن 14
در بحبوحة جنگ تحمیلی که همه خانه و زندگیشان را رها کرده و به کوهها پناه میبرند، آقا ابراهیم در تپّهای کودکی را مییابد و با خود به خانه میآورد. براساس پلاکی که همراه کودک است نام او را «بهار» میگذارند. آقا ابراهیم به تمام آشنایان اعلام میکند که بهار فرزند دوستش است و خانوادهاش در بمباران کشته شدهاند و کسانی که به کوه پناه برده بودند، میپندارند که بهار فرزند تازه متولد شدهشان است. بهار در کنار دیگر اعضای خانواده زندگی سرشار از نشاط و صمیمت را شروع میکند و به مرحلة جوانی میرسد. در این هنگام بر اثر اتفاقاتی خانواده اصلی خود را مییابد. بهار بر راز زندگی خود واقف میشود و به همراه خانوادة جدید به سوی سرنوشت جدیدی پای میگذارد.