امپراتور پرتغالستان (شاهلیر سوئدی)
داستانهای سوئدی - قرن 20م.
این اثر، رمانی شیرین و طنز است، با داستانی تأثیرگذار که یادآور افسانههای باستانی است. عشق یک پدر به دخترش و جنونی که فقط محصول خیال باطل عشق ابدی است، هستهی داستان را تشکیل میدهد. خوانندگان باید با دو عینک اثر را بخوانند: عینک عشق و عینک جنون، که جداییناپذیرند و اجتنابناپذیر... . جالب است که تأثیرگذارترین جملهی کتاب مربوط به رابطهی «یان» با دخترش نیست، بلکه مربوط به رابطهی او با همسرش است، که جنون یان آن را از رابطهای سرد و دور به رابطهای نرم و شیرین تبدیل میکند: «یان دیوانه نیست، اما خداوند پردهای جلو چشمانش کشیده تا مجبور نباشد چیزی را ببیند که طاقتش را ندارد؛ و این مایهی شکرگزاری است...».