قول خرگوشی
در کتاب حاضر که همراه با تصاویر رنگی برای گروه سنی "ب "به طبع رسیده، ماجرای خانوادهای از خرگوشها بازگو میشود که در کنار یک روستای زیبا زندگی میکنند .آقا خرگوشه ـ پدر خانواده ـ هر روز برای پیدا کردن غذا به روستا میرود .در یکی از این روزها نمیتواند هیچ غذایی به دست بیاورد .او بسیار ناراحت است اما آقا خروسه او را به مزرعه هویج و کلم صاحبش راهنمایی میکند .در نتیجه روز بعد که به مزرعه میرود در تله صاحب مزرعه گرفتار شده در قفس زندانی میشود .آقا خروسه از او میخواهد تا از صاحب مزرعه عذرخواهی کند .صاحب مزرعه نیز با مهربانی عذرخواهیاش را میپذیرد و او را آزاد میکند .