شبهای سپید و چند داستان کوتاه
داستانهای روسی - قرن 19م.
«شبهای سپید»، یک داستان عاشقانه از خاطرات یک رؤیاپرداز است. جوان رؤیاپرداز تنهایی را به خوبی درک میکند. این جوان 26 ساله مدام تنهایی خود را با شهر پترزبورگ و با سخن گفتن با دیوارها و پنچرههای شهر تقسیم میکند. جوان ناگهان با یک دختر رؤیایی به نام «ناستنکا» آشنا میشود که حاضر است با او وقت بگذارند اما در همان ابتدا شرط عجیبی برای جوان میگذارد و آن اینکه هیچگاه عاشق نشود و تنها او را به عنوان یک دوست بپذیرد... گذشته ناستنکا شامل چه ماجراهایی است که چنین شرطی را تعیین کرده است!