تندیسها هم اشک میریزند ...
این داستان دربارهی احساسات پاک و لطیف دختری است نوجوان با نام "آریانا" که بند بند دلش در گرو عشق میتپد و در پیچ و خم جادهی زندگی به دنبال مفهوم عشق چون شاپرکی، به هر گلی سرک میکشد تا بتواند با همهی ناهمواریها طعم واقعی عشق ناب را تجربه کند و سهم خود را از آسمان طلب کند. او در این راه با سپری که تندیسوار راز گلی سرخ را در دست دارد همراه میشود و ....