دانیال و خواب جادویی

دانیال و خواب جادویی

در زمان‌های قدیم پسری به نام "دانیال" پس از مرگ پدر و مادرش با مادربزرگش زندگی می‌کرد. آن‌ها یک گاو داشتند که به وسیله‌ی آن امرار معاش می‌کردند. روزی "آرش"، دوست دانیال، خواب زیبایی را که دیده بود برای او بازگو کرد. او در خواب دیده بود که بر روی تخت شاهانه‌ای نشسته و سه زن زیبا در اطراف او هستند. دانیال خواب آرش را خرید و در مقابل گاو را به او داد. مادربزرگ وقتی ماجرا را فهمید، بسیار ناراحت شد و به او گفت، تا گاو را پس نگرفته‌ای به خانه بازنگرد. دانیال شروع به قدم زدن کرد. آن‌قدر در فکر بود که متوجه نشد از خانه دور شده است. در راه ماجراهای بسیاری به وقوع پیوست و او توانست سه دختر زیبا را در ماجراهایی جداگانه از دست دیوها، رها سازد و تعداد زیادی یاقوت نیز بیابد؛ در ضمن پادشاهی سخت‌گیر را نیز از بین ببرد. روزی مادربزرگ نامه‌ای دریافت کرد که از او خواسته شده بود تا به شهر برود. او با خوش‌حالی به آن‌جا رفت و پیک شاه او را به قصر برد. مادربزرگ در قصر دانیال را دید که روی تختی زیبا نشسته بود و سه دختر زیبا در اطراف تخت او ایستاده بودند. دانیال دست مادربزرگ را بوسید و گفت: "این همان خوابی بود که من خریدم".

قیمت چاپ: 0 تومان
تصویرگر:

ندا ترابخانی

ناشر:

هنر آفرین

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1386

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

12

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789649090924

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف