وقتی درختها جابهجا میشدند
داستانهای فرانسه - قرن 20م. / داستانهای تخیلی
کتاب مصوّر حاضر، داستانی تخیلی است که به زبان ساده و روان و برای گروه سنّی (ب) و (ج) تدوین شده است. هدف از نگارش این داستان، آموزش پشتکار و فداکاری به مخاطبان است. در این داستان آمده است: در زمانهای خیلی دور، مردم باید خود به شکار میرفتند و باید گیاهان و درختان مفید را جستجو میکردند. زمانی رسید که مردم و ملکه در بیماری و گرسنگی بودند و هیچ شکارچی نتوانسته بود غذا پیدا کند. «تام» پسری پرتلاش بود که میخواست بهترین شکارچی شود، به همین دلیل نزد «بائوباب» رفته و از آنها کمک خواست. همة درختها و گیاهان جنگل پیش مردم رفتند و آنها را نجات دادند و هیچ وقت از آن جا حرکت نکردند. تام نیز به عنوان بهترین شکارچی و به خاطر فداکاریاش، با ملکه ازدواج کرد. پیام این داستان به مخاطبان این است که در بدترین شرایط نیز امید خود را از دست ندهند و به فکر دیگران هم باشند.