نقاشی علیه پلیدیها
داستانهای نوجوانان آمریکایی
زمانی که «هِنری» 5 ساله بود اتفاق وحشتناکی در جنگلهای پشت خانهشان رخ داد؛ اتفاقی آنقدر ناگهانی که او تنها راه بیان غم ناشی از آن را در کشیدن آنچه دیده بود، یافت. پس از مدتی ذهن هِنری آن خاطرات بد را مسدود کرد، اما او به نقاشی کردن ادامه داد، بیشتر اوقات زیر نور ماه نقاشی میکشید. 20 سال بعد هِنری با کشیدن آشفتگیهای ذهنیاش و فروختن آنها زندگیاش را میگذراند. عاشق همسر و فرزندش است. جز اینکه چیزی درباره خانه روستاییشان درست نیست، چیزی در انبار به هم ریختهشان درون انبوه لولههایی که دیگ بخار قدیمی را تغذیه میکنند زندگی میکند. به زودی هِنری طبیعت واقعی هیولایی را که در تاریکی منتظر نظر اوست، کشف خواهد کرد و... .