مسافر پاییز
«مسافر پاییز» داستان زندگی یک دختر دبیرستانی به نام «رعنا» است. والدین «رعنا» از قدیم با یکی از همسایگان خود رابطهی خانوادگی دارند؛ از همان زمان هم «رعنا» علاقهی شدیدی به یکی از پسران آنها پیدا میکند، اما رفتار عادی «امیر» و بی تفاوتی او موجب نارحتی «رعنا» میشود. در این میان خانواده «امیر» برای پسر دیگرشان «رعنا» را خواستگاری میکنند، «ارژنگ» هم از هر فرصتی برای ابراز علاقه به «رعنا» استفاده میکند ولی او به امید ازدواج با «امیر» تقاضای آنها را رد میکند. در طول داستان ماجراهایی اتفاق میافتد و «رعنا» به نحوی علاقهی خودش را به «امیر» نشان میدهد. پس از مدتی خانوادهها موضوع را میفهمند و در اندک زمانی قرار خواستگاری گذاشته میشود. اما در روز موعود «امیر» در یک حادثهی رانندگی به شدت آسیب میبیند و در پی آن دچار فراموشی میشود، بدین ترتیب تمام رؤیاهای «رعنا» نقش بر آب میشود.