عبور از غبار
داستانهای فارسی - قرن 14
دکتر «امیرحسین موحد» پس از متوجه شدن ماجرای «آوا»، علاقه قدیمیاش به او را آشکار میسازد تا بتواند با او ازدواج کند. آوا که پس از هومن گذشته تلخی را تجربه کرده به پیشنهاد دکتر موحد پاسخ مثبت میدهد؛ اما درست در روز عروسی و در آرایشگاه تلفنی به آوا میشود که ممکن است تمام زندگی او را نابود کند. امیرحسین آن شب را مدیریت میکند، از سویی «آفاق» همسر سابق امیرحسین تلاش میکند زندگی آوا را به هم بریزد برای همین در جشنی خانوادگی آوا را به درون استخر میاندازد و ... .