علی کوچیکه و دوستانش
گروه سنی "ب "در این کتاب مصور و رنگی داستان پسر کوچولویی به نام "علی کوچیکه "را میخوانند که نه برادر دارد و نه خواهر .او هر روز صبح که پدر و مادرش برای کار از خانه بیرون میروند به سراغ دوستان خود میرود و با آنها سرگرم بازی میشود .گلها، پرندهها و خروس دوستان او هستند .یک روز صبح که علی کوچیکه از خواب بیدار شد نه صدای پرندهها را شنید و نه صدای خروس را .او با خود گفت اگر خروس و پرندهها پیش من نیامدند من به دیدن آنها میروم ;میروم تا به آنها بگویم که دوستشان دارم .در این موقع ناگهان صدای خروس را شنید که میگفت" :قوقولی قوقو !علی کوچیکه بیا پیش ما "!گویا باد صدای علی کوچیکه را به گوش دوستانش رسانده بود .