جمجمهات را قرض بده برادر
داستانهای فارسی - قرن 14 / جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - داستان
رمان حاضر روایتی است جذاب و رمزآلود درباره دستهای از غواصان واحد اطلاعات عملیات که مشغول شناسایی مواضع دشمن بعثی در آستانه عملیات والفجر 8 و عبور از اروند و آزادسازی فاو هستند. در این رمان میخوانیم: هادی کتاب را توی دستش سبک سنگین کرد و گفت: یادت هست یک جا فرموده بود در آستانه حمله جمجمهها را به خدا قرض دهید و به دشمن بزنید؟ عملیات پارسال یادت هست؟ من همینطوری جمجمهام را فراموش کردم و زدم به خط.