جواهر
((جواهر)) داستان زندگی زنی به نام((سارا)) است .او زنی است که اولین تجربه تلخ ازدواجش او را محکم و استوار و قوی ساخته است ;طوری که در ازدواج مجددش با((ویلیام)) زندگی را به گونهای دیگر میبیند .رابطه عاشقانه او با ویلیام آن قدر قوی است که حتی بعد از از دست دادن ویلیام مدام با خاطرات او زندگی میکند و یاد او امید و نیرویی تازه به او میبخشد .سارا خاطرات ناگوار زندگی اولش را دوباره هنگام ازدواج تنها دخترش ایزابل دوره میکند .سارا در این دوره از زندگی مادری دلسوز، مهربان و راهنمای خوبی برای فرزندانش است .او در یک روز آفتابی تابستان جشن تولد هفتاد و پنج سالگیاش را به انتظار آنان مینشیند و ...