شستشوی مغزی: دانش کنترل تفکر
مغز - ناحیه عملکرد / عصب پایهشناسی / شستشوی مغزی
اصطلاح «شستشوی مغزی» اولین بار در سال 1950 ثبت شد، اما این مفهوم قدیمیتر از این تاریخ است: «تغییر اجباری و تمام مقیاسهای اعتقادات یک فرد». طی 50 سال گذشته این اصطلاح در فرهنگ عامه نفوذ کرده است، گاهی بیشتر شبیه یک شوخی بوده، مردم را از تیتر رسانهها ترسانده و به افراد و نهادهای بیشماری افترا زده است. همچنین این موضوع از زوایای بسیار نظیر تاریخ، جامعهشناسی، روانشناسی، رواندرمانی و بازاریابی و تبلیغات، مورد بحث قرار گرفته است. با وجود این همه تنوع، تا به امروز از یک زاویه مغفول مانده است: «هر گونه اشاره جدی به مغزهای واقعی». شرح چگونگی تغییر عقاید، چه با اقناع، چه با شکنجه و فریب و چه با زور، همواره روانشناختی بوده است. درک چگونگی عملکرد مغز واقعا به شما کمک میکند تا توضیح بدهید که چگونه یک نگهبان اردوگاه زندانیان داعشی میتواند شاهد قتلِعام یک خانواده، از جمله فرزندان خردسال باشد و سپس در قامت پدری مهربان نزد خانواده خود بازگردد. ما معمای تضادهای غیرمنطقی و آشکار هستیم. احساسی که از «خویشتن» داریم فقط زاییدهی مغز است، هیچ چیز عرفانی و جادویی در کار نیست، و احتمالا روزی با فناوری و علم کافی، چیستی بودنمان و نحوه عملکردمان قابل پیشبینی و کنترل خواهد بود. «کاتلین تیلور»، در مقام یک عصبشناس و فیزیولوژیست دانشگاه آکسفورد، در نگارش این کتاب از نثر بسیار محکم و گیرایی بهره برده و روایتهای واقعی را در ابتدای بخشهای مختلف اثر آورده که به تجربه ادبیات پژوهشی آن افزوده است. او از ایمان به اعتقادات و باورها و چگونگی شکلگیری آنها گفته است، از اینکه حتی بدون آنکه خودمان بدانیم خائنی درون جمجمهمان آنها را تغییر میدهد. با توجه به فناوری و پیشرفتهای علمی، اینها موارد مهمی هستند که پیامدهای گستردهای دارند... .