و کسی پشت پنجره‌ها نیست ...

و کسی پشت پنجره‌ها نیست ...

کتاب حاضر ماجرای مردی است که در جنگ هر دو پای خود را از دست داده و دوستانش «بابک»، «عیسی» و «سلیمان» شهیده شده‌اند. او به مدّت هفت سال و چند ماه است که به اتّفاق مادر به فیزیوتراپی می‌رود و مدّتی از پاهای مصنوعی استفاده کرده است. او در خانه شعر و آواز می‌خواند و بیشتر اوقات پشت پنجره رو به حیاط می‌نشیند و خاطرات خود را مرور می‌کند. پدر بعد از به جبهه رفتن او، از دنیا رفته است و در کنار حیاط خانه دفن شده است. مرد در آستانة چهل سالگی است و در رفت و آمد به کلنیک، پرستاری به نام «سارا» را می‌بیند. «سارا» دختر جوان و زیبایی است که عاشق مرد شده است و سرانجام با پیشنهاد مادر، مرد و «سارا» ازدواج می‌کنند و مرد تمام مشکلات و دردهایش را با وی تسکین می‌دهد. اما با مرگ مادر و دفن او کنار پدر، مرد امید خود را از دست می‌دهد و بدون توجّه به محبّت‌های «سارا»، قصد دارد با شلیک اسلحه به زندگی خود پایان دهد که در ادامه ماجراهای دیگری به وقوع می‌پیوندد.

قیمت چاپ: 2,000 تومان
نویسنده:

حسین اقبالیان

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1390

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

84

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9786005133493

محل نشر:

قم - قم

نوع کتاب:

تالیف