چهار تصویر "مجموعه داستان"
این داستان در چهار بخش یا "تصویر "نگارش شده است .در تصویر اول، از زندگی نویسندهای به نام "ایرج "صحبت میشود که راوی این بخش "مانا "فرزند کوچک خانواده است .او از فریادها و عصبانیت مادر به شدت کلافه است، اما پدر را فردی آرام معرفی میکند .در تصویر دوم درگیری لفظی بین ایرج و همسرش را میخوانیم و در تصویر سوم راوی دانای کل است" .ایرج "که همراه "امیدی " همکار خود، دو فرزندش را برای تفریح به پارک برده است دچار حمله قلبی میشود .و اما در تصویر چهارم، از زندگی "امیدی "سخن میرود که شباهت زیادی به زندگی ایرج دارد .در انتهای داستان، "امیدی "ایرج را تشویق میکند که از ایران خارج شود، اما او نمیپذیرد .