بت سوخته
داستانهای فارسی - قرن 14
در این داستان «پوریا کیانپور» از ملاکان شهر تهران که برای بستن قرارداد تجاری به خارج از ایران سفر کرده است پس از شش ماه به ایران بازمیگردد و متوجه میشود که برادر کوچکترش «هومن» به جُرم قتل عمد در زندان است. پوریا به ملاقات هومن میرود و با او صحبت میکند، او در یک دعوای خیابانی با چاقوی دوستش «ناصر»، پسری به نام «نریمان» را که از خانواده شهید است به قتل رسانده است. «هلن»، خواهر دو قلوی نریمان تنها به قصاص راضی است و مانع رضایت پدر و مادرش هم میشود، پوریا با دیدن هلن متوجه شباهت عجیب او به «ندا» عشق سابقش میشود و... .