زندگی بهتر است از مرگ
در این داستان، زنی با نام "اتا" در گورستان "کمپووآرنوی" رم برای آمرزش همسرش، "آرماندو"، دعا میکند و در این حال با مردی به نام "سزار" برخورد میکند. سزار پس از نقل چگونگی فوت همسرش از اتا میخواهد تا وی نیزداستان زندگیاش را شرح دهد. اتا خطاب به سزار میگوید که همسرش را به علت عشق به دختر عمویش، نفرین کرده تا بمیرد و اکنون از این کردهی خویش پشیمان است و ...