برای رمانی نو
مکاتب غالب در قرن نوزدهم رمانتیسم بود؛ اگرچه همزمان، چهرههای درخشانی بودند که راهشان را تغییر داده بودند، همچون بالزاک، فلوبر، موپاسان وادگار آلن پو. در نیمة اول قرن بیستم و به پیروی از نویسندگان بزرگی همچون جویس، ویرجینیا و ولف، فاکنر، و کافکا جنبشی در ادبیات به وجود آمد؛ بایستی ادبیاتی روی کار میآمد که برگرفته از زندگی روزمرة مردم در قرن بیستم میبود، و چون همه به این ضرورت پی برده بودند، و همانطور که رمانتیسم از آلمان شروع و به همهجا رخنه کرد، ادبیات امروزی یا مدرن هم پایه گرفت و به همه جا کشانده شد. این موضوعی است که «آلن رب گری یه» کوشیده در کتاب حاضر نشان دهد: یعنی چرا و به چه دلیل رمان نو شکل گرفت و منظور از آن چیست؟