مار پاپتی
داستانهای حیوانات
کتاب حاضر دربردارندة داستانی طنزآمیز، با موضوع حیوانات است. در این داستان، مار جوان به شهر میآید و با شنیدن صدای پای مارمولک و دیدن او، عاشق وی میشود. مارمولک سریع محل را ترک میکند. مار جوان بعد جستجوی فراوان، مارمولک را مییابد و درحالیکه به فکر خواستگاری از مارمولک است، ناخواسته او را هیپنوتیزم میکند و توسط سمور پلیس دستگیر میشود. در شهر هیپنوتیزم کردن ممنوع است و مار جوان به دلیل ناآگاهی از قوانین شهر به زندان افتاده و درگیر ماجراهای فراوان میشود.