خورشید
داستانهای فارسی - قرن 14
در این داستان «خورشید»، دختری 16 ساله است که در یک خانه اربابی به عنوان خدمتکار زندگی میکند. یک روز ارباب به صورت خصوصی به او میگوید که به خاطر معاف شدن پسرش «سهراب» از خدمت سربازی با او عقد صوری انجام بدهد. خورشید که خود را مدیون ارباب میداند، میپذیرد و به عقد سهراب درمیآید. سهراب که خورشید را دوست دارد در فرصتی که به دست میآورد باعث باردار شدن خورشید میشود. در این شرایط ارباب تصمیم گرفته تا سهراب با دخترعمویش «گلشن» ازدواج کند و ... .