ساعت لعنتی

ساعت لعنتی

داستان‌های کوتاه فارسی - قرن 14

آقای "ساکت"، که همیشه از استمرار امور و عادت شدن آن‌ها متنفر بود، مدت سه سال بود که به دردی عجیب دچار شده بود؛ او هر روز راس ساعت چهار، نخست دردی را روی گونۀ خود حس کرده و سپس تمام صورت، سر، گردن و گوش او به طرز عجیبی درد می‌کرد؛ در آن لحظات هرگونه صدایی که می‌شنید مانند پتکی بر سر او کوبیده می‌شد. تمامی این ماجراها درست ساعت چهار شروع شده و مدت نیم ساعت طول می‌کشید. آن روز، ساکت به جای این که مانند همیشه، در این ساعت در خانه پنهان شود. برای دیدن دکتری، که همگی او را تایید می‌کردند، به خیابان آمده بود. بخشی از خیابان او را به یاد انتهای دنیا می‌انداخت. در ده دقیقۀ پایانی زمان باقی مانده تا ساعت 4 باید به دکتر زنگ می‌زد، ولی مردی در باجۀ تلفن بود و بیرون نمی‌آمد. ساکت چندین‌بار به شیشۀ باجه کوبید، مرد عصبانی بیرون آمده و با سیلی محکمی، او را به گوشه‌ای پرت کرد. مردم دور ساکت جمع شدند. ساعت از چهار هم گذشت و او هیچ دردی را احساس نکرد. به سوی مرد نگاه کرد. او به جایی رفت که دنیا تمام می‌شد و به لایتناهی می‌پیوست. "ساعت لعنتی" یکی از داستان‌های کوتاه کتاب حاضر است. عناوین برخی دیگر از داستان‌ها عبارت است از: خاک و خاکستر؛ سال‌های سرد؛ توهم؛ فاخته؛ و زیتون.

قیمت چاپ: 4,200 تومان
زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1389

نوبت چاپ:

4

تعداد صفحات:

346

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

گالینگور

شابک:

9789645505149

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف