شمیم
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. نویسنده این داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها نگاشته تا خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه سازد. در داستان میخوانیم: «باعجله بهطرف نهر آب میدویدم و سطل بزرگی به دستم بود. به نفسنفس افتاده بودم، هر آن صدای ناله مادرم که از درد به خود میپیچید در گوشم باعث میشد که با تمام قدرت بدوم به کنار نهر رسیدم، ظرفم را به داخل آب فرو بردم و از آب پر کردم».