به مجنون گفتم زنده بمان: کتاب همت

به مجنون گفتم زنده بمان: کتاب همت

جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - خاطرات / همت، محمدابراهیم، 1362 - 1334 - سرگذشتنامه / همت، محمدابراهیم، 1362 - 1334 - دوستان و آشنایان - خاطرات

کتاب حاضر، روایت‌هایی است دربارة «محمدابراهیم همّت» (1362ـ1334) براساس خاطرات و سخنانی از کسانی که او را دیده‌اند، و با او معاشرت داشته‌اند. در یکی از خاطرات، همسر ایشان، «ژیلا بدیعیان»، نحوة رفتار و گفتار ابراهیم همّت را شرح می‌دهد. ژیلا بدیعیان دختر یک ارتشی است که تجربه‌های فراوانی از سفرهای مختلف دارد. و از هیچ چیز ترسی ندارد. او همراه با عده‌ای از خواهران و برادران به پاوه منتقل می‌شود. در آن‌جا ابراهیم همّت تمام خواهر و برادرهای اعزامی را به جلسه‌ای احضار می‌کند و اعلام می‌دارد که چون مهمان‌های سنّی داریم، نباید حرفی بزنید که باعث ناراحتی ایشان شود. ژیلا در آن جلسه، در یک بحث با ابراهیم همّت، مجبور می‌شود به حضرت علی‌(ع) قسم بخورد. مهمان سنّی نارحت می‌شود و مجلس را ترک می‌کند. ابراهیم فریاد بلندی بر سر ژیلا می‌کشد و از آن روز به بعد ابراهیم خواستگار وی می‌گردد. ژیلا سرانجام، بعد از سال‌ها، به ابراهیم جواب مثبت می‌دهد و زندگی سخت آن‌ها آغاز می‌شود، تا زمان شهادت ابراهیم همت که آن‌ها دو پسر به نام‌های «مهدی» و «مصطفی» دارند.

قیمت چاپ: 11,000 تومان
بازنویسی:

فرهاد خضری

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

955.0843

سال چاپ:

1392

نوبت چاپ:

11

تعداد صفحات:

272

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789647529099

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

بازنویسی