سحرگاه خاکستری
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
در مجموعه حاضر داستانهای کوتاهی فراهم آمده که عبارتاند از :((غروب مردمک))، ((آهنگ رنگ))، ((جوانههای مهر))، ((فراز بر فراز))، ((نینوا)) و ((سحرگاه خاکستری)) :((دلجو)) پس از سفری سخت، در کنار قهوهخانهای در میان جاده توقف میکند .او سی سال دارد و بیکار است و به دلیل سرزنشهای پدر و مادر مصمم است از آنان جدا شود .از این رو ....