شب سال نو

شب سال نو

در دهکدة کوچکی پیرمردی به نام «رحیم» بود که بچه‌ها از او وحشت داشتند. او پیرمردی تنها با ظاهری خشن بود که هیچ‌کس از زندگی خصوصی او خبر نداشت. «صادق» یکی از بچه‌های دهکده، اصرار داشت که از اسرار پیرمرد باخبر شود. روزی بر اثر اتفاقی او به کلبة رحیم رفت. از برخوردهای رحیم، صادق پی به مهربانی او برد. پدر صادق بعد از مطلع شدن از رفتن صادق به خانة رحیم، با عصبانیت وارد کلبه شد و با اهانت به پیرمرد صادق را تنبیه کرده و با خود برد. شب سال نو بود. هر سال عمونوروز با هدایایی به منزل‌ها می‌آمد اما آن شب دیر کرده بود. صادق ناگهان دلش به حال تنهایی پیرمرد سوخت و خطر رفتن را به جان خرید. رفت و وارد کلبة پیرمرد شد و او را در حالی دید که لباس عمونوروز را پوشیده بود. پیرمرد همان‌ عمونوروز دهکده بود که هیچ‌کس به راز او پی نبرده بود. آن شب پیرمرد، در لباس عمونوروز مرده بود.

قیمت چاپ: 700 تومان
نویسنده:

بهاره عامری

ناشر:

پازینه

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1389

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

24

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789649922744

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف