وقتی همسن تو بودم
داستانهای کوتاه - مجموعهها
"لاکپشت گزنده"، داستان پسربچهای است که تحت تربیت صحیح مادربزرگ و پدربزرگ خویش، طرز رفتار درست در طبیعت را آموخته و از این نظر با همسالان خود، بسیار متفاوت است. او روزی متوجه میشود که صاحب فروشگاه حیوانات شهر، برای لاکپشت گزنده، ده دلار پرداخت میکند. پسرک به رودخانه میرود و خیلی سریع، یک لاکپشت گزنده شکار کرده و همراه پدربزرگ به فروشگاه حیوانات میبرد. اما خیلی زود از کار خویش پشیمان میشود و هنگامی که درمییابد حیوان آمادۀ تخمگذاری است، آن را به طبیعت بازگردانده و با آرامش خیال، به خانه بازمیگردد. کتاب حاضر، دربرداندۀ ده داستان کوتاه از نویسندههای مختلف است. در این داستانها، نویسندهها بخشی از خاطرات کودکی خویش را به صورت داستانی برای مخاطب نوجوان نقل کردهاند و از آن جمله میتوان شناگر؛ اسب برنده؛ در انتظار نیمهشب؛ در یک چشم به هم زدن؛ و ماجرای اتوبوس را نام برد.