سیمین
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان این کتاب کنکاشی درباره گنجینه پنهان داریوش سوم، آخرین پادشاه سلسله با عظمت هخامنشی است. آنچه از مستندات تاریخی برمیآید، اسکندر مقدونی پس از چپاول و آتش زدن تخت جمشید، با خبر میشود که بیش از نیمی از موجودی خزانه شاهی به هگمتانه (همدان) منتقل شده است، پس به هگمتانه میرود. جاسوسها و خبرچینها میگویند شواهد نشان میدهد که گنجینه در کوهپایه الوند (حدود 80کیلومتری هگمتانه) پنهان گردیده است. به دستور اسکندر مقدونی لشکریان او برای یافتن این گنجینه تمام غارها و درهها و ارتفاعات الوند را جستوجو میکنند و پس از چهارماه تلاش بیحاصل، اسکندر و لشکریانش ناامید هگمتانه را ترک میکنند. اما وسوسه یافتن چنین گنج پربهایی دلیلی بوده برای جستوجوی اطراف هگمتانه از سوی سرداران رومی پس از اسکندر مانند کراسوس (سال 84ق.م)، ژولیوس سزار (سال 72ق.م)، مارکوس آنتونیوس (سال 57ق.م)، نرون امپراتور روم (سال 52م) و درنهایت محمدرضا پهلوی (سال 1973م) و بماند که چه تعداد فراوانی از مردم عادی و گنججو، سختیهایی را تحمل نمودند و همگی ناموفق. اما «سیمین» یکی از شخصیتهای داستان که یک باستانشناس نابغه است موفق به رمزگشایی از لوح زرین داریوش سوم و کشف حدود محل مخفیگاه این گنجینه با ارزش میگردد. سیمین که در سفر کاشان با این باستانشناس آشنا شده با خوشحالی فراوان این موضوع را به اطلاع پروفسور «مجیکِ» امریکایی که مدیر مؤسسه شرقشناسی شیکاگو است، میرساند. اما چند روز بعد بهشدت پشیمان میگردد... . سیمین، موضوع حدود محل گنجینه داریوش سوم را با یکی از دوستانش در تهران بهنام «افسانه» و سپس «اسکندر» در میان میگذارد و... .