مهرنگار
داستان حاضر ماجرای زندگی پر فراز و نشیب جوانی به نام ابراهیم است .ابراهیم که در خانوادهای سر شناس زندگی میکند به دختر عمویش علاقه زیادی دارد ولی به خاطر شرم و حیا و موقعیت خانواده نمیتواند خواستهاش را بیان کند .در همین زمان است که رضاخان دستور کشف حجاب زنان را صادر می کند و به دنبال این دستور افسری به نام تیموری به منطقه آنها میآید .تیموری که مردی جاهطلب و سیاستمدار است نه تنها موجب آشفتگی اوضاع شهری می شود بلکه تمامی آرزوهای ابراهیم را نیز نقش بر آب می کند ...