هتل ساوی
داستانهای آلمانی - قرن 20م.
هتل دیگر برایم هیچ جذابیتی ندارد: نه خشکشویی خفه کنندهاش، آسانسورچی ترسناک و سخاوتمندش؛ و نه زندانیهای آن سه طبقه. هتل ساوُی مثل دنیا بود. چراغهای باشکوهی بیرونش میدرخشیدند و هفت طبقهاش چه زرق و برقی داشت! اما فقر در طبقات بالایش جا خشک کرده بود. آنها که در طبقات بالا بودند، در واقع در قعر بودند و در قبرهای هوایی مدفون بودند. قبرهایی در طبقات بالایی اتاقهای راحت مهمانانی که خوب میخوردند و راحت آن پایین نشسته بودند، بدون اینکه تابوتهای شل و ول بالای سرشان، آنها را به دردسر بیندازد.