چشمه‌ی بی‌خرد و گل زیبا

چشمه‌ی بی‌خرد و گل زیبا

رودها - داستان

چشمة بی‌خرد بعد از سال‌ها ماندن در دل کوه از لابه‌لای سنگ جوشید و بیرون زد. به او گفته بودند که باید از دشت بگذرد و خود می‌دانست که تازه شروع کار است و او باید از هر راهی که بتواند خودش را به دریا برساند، کمی پیش‌تر گل زیبایی دید و مات و مبهوت این زیبایی شد. از قدیمی‌ها شنیده بود که گل برای شادابی به آب و آفتاب نیاز دارد. پنداری گل هم منتظر چشمه بود؛ از راه که رسید خنکای وجودش را به پای او ریخت. بیش‌تر به دور پایش پیچید، چشمه در پای گل به پیچ و تاب خود ادامه داد تا آب در آن قطعه ‌زمین گود به دور گل بالا و بالاتر آمد، ساعتی بعد دیگر از گل اثری نمانده بود. آن‌چه که دیده می‌شد ماندابی بود به جامانده از جویبار کوچکی که پیش از آن در آن وجود نداشت و خیال گلی که دیگر دیده نمی‌شد.

قیمت چاپ: 3,000 تومان
نویسنده:

حسن کیائیان

تصویرگر:

اردشیر رستمی

ناشر:

نشر چشمه

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1388

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

22

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

گالینگور

شابک:

9789643626846

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف