داراب و ناهید
داستان حاضر بر اساس متن شاهنامه به ازدواج "داراب" ـ پادشاه ایران ـ با ناهید (دختر پادشاه روم) اشاره دارد. بدینترتیب که فیلقوس (پادشاه روم) بر اثر نپذیرفتن پرداخت مالیات سالانه به ایران در برابر سپاه ایران قرار گرفته و شکست میخورد. داراب، پادشاه ایران نیز از فیلقوس میخواهد تا سالیانه صدهزار تخم زرین چهل مثقالی گوهرنشان به ایران مالیات بدهد و دختر زیبایش، ناهید را به همسری او درآورد. فیلقوس نیز این فرمان را میپذیرد. اما داراب پس از ازدواج، به بهانهای ناهید را از خود میراند و این در حالی است که "ناهید" باردار است. ناهید پس از رفتن به روم، "اسکندر" را به دنیا میآورد. همزمان با تولد اسکندر، داراب از همسر دومش، صاحب پسر میشود با نام "دارا" سرانجام نیز از فرزندان داراب، دارا به پادشاهی ایران و اسکندر به پادشاهی روم میرسد.