بدترین پسر دنیا
داستانهای کودکان (انگلیسی) - قرن 20م. / داستانهای کوتاه انگلیسی - قرن 20م.
"ویل" که فرزند دوم خانوادهای پرجمعیت است، احساس میکند آنطور که باید مورد توجه قرار نمیگیرد و پدر و مادر، به علت مشغلۀ زیاد قادر به رسیدگی به مشکلات او نیستند. او تصمیم میگیرد شخص دیگری را برای درد دل کردن بیابد و سرانجام به این نتیجه میرسد که پدربزرگ میتواند به او کمک کند. آن دو قرار میگذارند که هر هفته، هریک فقط دربارۀ یک موضوع صحبت کند. هفتۀ آینده ویل خوشحال است که میتواند با پدربزرگ دربارۀ مسالهای که برایش پیش آمده حرف بزند. اما پدربزرگ ماجرایی از گذشتههای خویش میگوید که به مراتب بدتر از داستان ویل است. هر هفته به همین ترتیب میگذرد و داستانهای پدربزرگ مهیجتر و مهمتر جلوه میکند. تا روزی که ویل ماجرای کودکی خود و برادر بزرگترش، "مارتی" را حکایت میکند و این که مارتی قصد داشته او را برای همیشه از خانه دور کند و به همین منظور ویل را در جادهای خطرناک رها میکند. پدربزرگ میپذیرد که این داستان واقعا متاثر کننده است. عصر همان روز، زمانی که ویل در حال بازگشت به خانه است درمییابد که پدربزرگ با بیان آن ماجراها سعی در تسکین و آرام کردن وی داشته است. این کتابچه، شمارۀ 28 از مجموعۀ "رمان کودک" است.