دکتر همه چیز را میداند
"فیش" مرد فقیری است که از راه فروختن چوب درختان روزگار میگذراند. او روزی مقداری چوب به یک دکتر میفروشد و از اول میخواهد تا روش دکتر شدن را به او بیاموزد. دکتر دستور العملی به او میدهد از جمله تابلویی بر سردر خانهاش نصب کند با این عنوان که دکتر همه چیز را میداند. از همین رو، پس از چندی، مرد ثروتمندی به دکتر مراجعه میکند و از او میخواهد تا پولهایی را که از او دزدهاند بیابد نیز دزدان را رسوا کند. فیش به خانه او میرود و بر حسب اتفاق، دزدان را یافته، پول را به ثروتمند باز میگرداند، در نتیجه مرد ثروتمند به او آن قدر پول میدهد که بتواند زندگی آسودهای برای خود فراهم کند. گروه سنی "ب" مخاطبان این داستان مصور و رنگی هستند.