گربه چکمهپوش
داستانهای تخیلی
کتاب مصور حاضر، کتابی دوزبانه (انگلیسی و فارسی) و داستانی است که با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «در زمانهای قدیم آسیابان فقیری بود که 3 پسر داشت. وقتی آسیابان مرد برای پسرانش یک آسیاب، یک الاغ و یک گربه که تنها داراییاش بود به ارث گذاشت. آسیاب به پسر بزرگتر، الاغ به پسر وسطی و به برادر کوچکتر فقط یک گربه به ارث رسید. گربهای چاق که پسرک فکر میکرد فقط میخورد و میخوابد. اما پس از چندی پسرک متوجه میشود که گربه میتواند مانند انسانها حرف بزند».