بتسابه
داستانهای فارسی - قرن 14
«بتسابه»، دختر «سوری» و «مشت قربان» خدمتکار خانه «حشمت خان» است. او دختری زیباست و در دانشکده پزشکی پذیرفته شده و درس میخواند. «باربد»، پسر حشمت خان از بتسابه خوشش میآید، اما به خاطر غرورش و حرفهای دیگران از ازدواج با بتسابه منصرف میشود. روزها میگذرد و «پیمان»، یکی از سرمایهداران شهر دلباخته بتسابه میشود و ...