قوی سیاه سبز
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
«مورن» نگاهی به اطراف کرده و به «جیسون» میگوید دریاچهای که در جنگل دیده بودند، غیب شده است. جیسون با تعجب همراه مورن به دریاچه میرود. دریاچه جنگل افسانهای یخ زده بود و حبابهای ریزی مثل نعنا یخیهای «فاکس» توی یخ گیر کرده بودند. یک خانه قدیمی در جنگل وجود دارد که ظاهراً پیرزنی قبلاً در آنجا زندگی میکرده است. حالا پس از یخ زدن دریاچه وقتی به آن خانه سر زدند، متوجه شدند که خانه تعمیر شده به گونهای که انگار کسی در آنجا زندگی میکند. حدس جیسون درست بود زنی سیاه و سفید از در کلبه بیرون میآید و... .