عاقبت تنبلی
داستانهای حیوانات / تنبلی - داستان / کودکان - هوشآزمایی
کتاب مصور حاضر، یکی از کتابهای مجموعه «داستانهای رنگینکمان» و داستانی در مورد حیوانات است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (الف) و (ب) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «در روزگار قدیم در بیشهای تعداد زیادی مورچه زندگی میکردند همه مورچهها صبح تا شب به کار مشغول بودند و برای زمستان دانه و غذا انبار میکردند تا در فصل سرما که برف همهجا را سفید میکند از آنها استفاده کنند. در میان این مورچهها، مورچهای بود چاق و تنبل نه کار میکرد نه به دیگران کمک میکرد و هر چه دوستانش به او میگفتند تو هم تلاش کن و برای زمستان آذوقه جمع کن گوشش به این حرفها نبود و در پی تفریح و خوردن بود و میگفت اینهمه غذا، برای چی باید خودم را بهزحمت بیندازم ، تا اینکه زمستان از راه رسید».