خلاصه رمانهای بزرگ جهان: زنان کوچک
چهار خواهر، در دوران جنگهای داخلی آمریکا، با مشکلات اقتصادی بسیار، همراه مادر خویش، روزگار میگذرانند و چون پدر به ارتش پیوسته، هریک قصد دارند با فعالیتی، درآمدی کسب کرده و به خانواده کمک کنند. با وجود مشکلات مالی متعدد، طبع بلند و انساندوستانه آنان باعث میشود که از کمک به همنوع غافل نمانده و در همه حال به یاری مستمندان بپردازند. آنها پس از آشنایی با نوه همسایه خویش، تجربههای جدیدی کسب کرده و برای زندگی مستقل آمادهتر میشوند. روزی خبر میرسد که پدر زخمی شده و در شهری دور بستری است، مادر برای پرستاری و کمک، راهی سفر میشود و در غیاب وی، اتفاقهای متعددی رخ میدهد. او بازمیگردد و پس از چندی، پدر هم به خانواده خود ملحق میشود و در همین زمان است که مرد جوانی، از آشنایان، از دختر بزرگ خانواده خواستگاری کرده و با دریافت پاسخ مثبت وی، همگی خود را برای مراسم جشن عروسی آماده میکنند.