قبل از فراموشی
داستانهای کودکان (انگلیسی) - قرن 20م.
«رابینسون»، همیشه دست راست پدربزرگش بوده است؛ به او کمک میکند تا ماشینهای داخل تعمیرگاه را راه بیندازد و شیره درختان افرایی را که در حیاط پشتیشان هستند جمعآوری کند. در حال حاضر رابی بیشتر از همیشه به پدربزرگش کمک میکند چون او حافظهاش را از دست داده و دچار آلزایمر شده است. در این شرایط «آلکس کارتر»، بزرگترین زورگوی کلاس پنجم، رابی را به خاطر اسمش و اینکه مادر ندارد مسخره میکند و رابی با مشت به دماغ او میکوبد؛ حالا رابی مجبور است به خاطر این کارش در جلسات مشاوره گروهی شرکت کند و... .