آوای نفس
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب، داستان دختری ساده را روایت میکند که پس از مرگ پدر و مادرش گرفتار توطئه افراد سودجو قرار میگیرد و فرازوفرودهایی در زندگیاش اتفاق میافتد. در بخشی از این کتاب میخوانید: «بیبیجون عمه مادرم بود. وقتی که مادرم حامله شده بود، اومده بود که کمکحال مادرم باشه، چون بعد از بچههایی که مادر موقع بارداری از دست داده بود، دکتر قدغن کرده بود که حامله بشه، ولی اونم مثل همه دوست داشت که مادر بشه، وقتی منو حامله بود پدرم...».