شیر شکمو
داستانهای روسی - ادبیات نوجوانان
"ننه همرو" اسباببازیهای سفالی سوتسوتکدار میسازد. او اهل ازبکستان است و در دهکدهی کوچکی به نام "اوبا" زندگی میکند. یکی از سرگرمیهای بچههای دهکده این است که به خانهی ننه همرو بروند. اینبار ننه همرو برای آنها داستان یک شیر گرسنه را بازگو میکند. شیر یک قوچ را میبیند و میخواهد او را بخورد. اما قوچ به او میگوید که درست نیست من را خام و نپخته بخوری. بلکه باید قبل از خوردن گوشت به آن پیاز و فلفل بزنی و بعد گوشت را به سیخ بکشی. حرفهای قوچ شیر را به فکر میاندازد. او به سمت دهکده حرکت میکند تا از مردم سیخ و پیاز و فلفل بگیرد اما....