راهآهن اسرارآمیز
داستانهای کودکان (انگلیسی)
«مریم» و خواهر کوچکش «سارا» صورتهایشان را به شیشه اتاقشان چسبانده بودند و به تاریکی بیرون پنجره زُل زده بودند. شب قبل بچهها قطاری را روی ریل قدیمی دیده بودند که درحال حرکت است، ولی وقتی جریان را برای پدرشان تعریف کردند او گفت حتما خواب دیدهاند؛ چراکه آن ریل سالهاست که استفاده نشده است؛ با وجود این بچهها مطمئن بودند که قطار را دیدهاند برای همین تصمیم گرفتند آن شب بیدار بمانند و حالا آنها قطار را میدیدند که روی ریل قدیمی به شکل مرموزی بدون اینکه سوتش را به صدا دربیاورد یا چراغش را روشن کند، حرکت میکرد و... .