داستان رخش رخشان
داستانهای حماسی
گروه سنی "ب" و "ج" در این کتاب مصور و رنگی، ماجرایی دیگر از ماجراهای رخش اسب رستم را میخوانند. در این داستان، رستم (همراه با رخش برای نجات ایرانیان از بند دیو سپید راهی مازندران میشود. در میانهی راه رفتن برای استراحت لختی به خواب میرود، در این هنگام شیری درنده از راه میرسد. رخش با قدرت شیر را نابود میکند. رستم پس از بیداری و آگاهی از آن چه رخش کرده به او میگوید دیگر بار در مواجه با چنین خطری او را بیدار نماید. رستم پس از گذر از بیابانی دهشتناک بر کنار نهر آبی به خواب میرود. این بار اژدهایی جادویی در برابر رخش آشکار میشود. و هر بار رخش رستم را بیدار میکند اژدها ناپدید میشود. سرانجام در سومین مرحله رستم اژدها را میبیند و با کمک رخش آن را از پای درمیآورد.