سبد سفارش شما خالی است!

"جری" و "تس" برای گذراندن تعطیلات مدرسه، به دیدن زن و شوهر پیری، از خویشاوندان دور پدری در دهکده‌ای دورافتاده می‌روند. آن دو در اولین روز ورودشان با سه خواهر و برادر هم‌سن و سال خود آشنا شده و با آن‌ها به کشف اطراف می‌پردازند. اما "سام"، "لوییزا"، و "نت" حاضر نیستند به غار بالای کوه نزدیک شوند، زیرا معتقدند که روح خبیثی در آن‌جا ساکن است که به آزار و اذیت اهالی می‌پردازد. "آگاتا" و "براد"، خویشاوندان جری و تس، نیز این مطلب را تایید می‌کنند و عقیده دارند این روح، بازمانده اولین گروه مهاجرینی است که از انگلستان به این دیار آمده و به علت سرمای شدید زمستان جان خود را از دست داده‌اند. خواهر و برادر تصمیم می‌گیرند به اسرار این غار پی برده و به همین علت قدم به داخل آن می‌گذارند. آن‌ها برخلاف انتظارشان با جوان دانشجویی روبه‌رو می‌شوند که سرگرم تحقیق درباره‌ی منطقه‌ و ساکنان آن است. او به آن‌ها یادآوری می‌کند که این غار مقدس است و چنان چه روحی وارد آن شده و در آن مکان زندانی شود، قادر به بیرون رفتن از آن نیست. جری و تس با مطالعه تحقیقات جوان دانشجو، متوجه می‌شوند سام، لوییزا و نت روح هستند. آن‌ها با کمک یک‌دیگر آن سه را داخل غار زندانی کرده و می‌گریزند. اما زمانی که برای بیان ماجرا به خانه بازمی‌گردند با حقیقت هولناکی مواجه می‌شوند آن‌ها می‌فهمند که آگاتا و براد نیز، هم‌چون آن سه دیگر، دو روح بازمانده از گذشته هستند.