وقتی مستی پرید
در این داستان، همه میپندارند "مید" بهترین دوست "پیتر" ناپدید شده است. فقط پیتر حقیقت را میداند. او درحین مستی و یک لحظه غفلت، مید را به قتل رسانده است. مادر مید زنی افسرده و پدرش به شدت بیمار است و نمیتوان به آنها حقیقت را گفت، بنابراین پیتر مرتب با منزل آنها تماس میگیرد و نقش مید را بازی میکند. حدود دو ماه از ناپدید شدن مید میگذرد. پیتر در این مدت به دانشگاه میرود؛ اما در تمام این مدت احساس گناه او را عذاب و شکنجه میدهد؛ از سوی دیگر، اعتراف نیز خیلی سخت است....