تیله نقرهای
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان درباره مردی است که استاد دانشگاه و پزشک است. در ابتدای داستان با او آشنا میشویم. او اول به محل کارش میرود و بعد از آن، به دانشگاه، جایی که باید تدریس کند. در این میانه از خودش و احوالاتش میگوید. اینکه چطور احساس تنهایی میکند و دوست دارد کسی باشد که این تنهایی را با او قسمت کند و... . شب برای حضور در مراسم تولد گُلی، دختر دوستش به خانه آنها میرود و از عشقی که در دلش به گُلی دارد، میگوید... .