تکهای از زمین
«کمال» پسر دوازده سالهای است که روزهای نوجوانی خویش را چون کودکی، زیر یوغ جنگ و اشغال سرزمینش به دست صهیونیستها میگذراند و هر لحظه از زندگیاش با مبارزه برای آزادی گره خورده است. او که همچون دیگر همسالانش در آرزوی مرد شدن میسوزد، در یک حکومت نظامی غیرمنتظره، زخمی شده و توسط برادر بزرگترش به بیمارستان منتقل میشود و پس از عمل جراحی و بازگشت به خانه در بین دوستان مانند یک قهرمان جلوه میکند. مردم فلسطین ذره ذره خاک میهن خویش را گرامی میدارند و در حفظ آن میکوشند، همین باعث میشود تا با وجود فشار ارتش دشمن و اشغال تدریجی سرزمین فلسطین، خانوانده کمال مانع بازی و فعالیت وی در خارج از منزل نشده و حتی او را در راهاندازی یک زمین بازی و محل اجتماع نوجوانان یاری میکنند. اکنون کمال دیگر احساس میکند که دارد مرد میشود.