ابر صورتی
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
داستان کوتاه «ابر صورتی» روایت اول شخص است. در این داستان که در زمان جنگتحمیلی رخ داده، یک رزمندة سرباز تیرخورده است و نیروهای خودی نتوانستهاند او را به عقب برگردانند. عراقیها او را به سردخانه میبرند و چندنفر را برای شناسایی میآورند. اما هیچیک نمیتوانند او را شناسایی کنند. عراقیها او را به همراه دو جسد دیگر در گورستان دفن میکنند. چند روز بعد، اجساد را از خاک خارج و به نقطهای دیگر میبرند. این کار چند با تکرار میشود، تا این که در آخرین مرحله اجساد به ایران فرستاده میشوند. عناوین دیگر داستانهای مجموعة حاضر عبارتاند از: خواب شفیرهها؛ اودیسه؛ موزهای قاضی؛ یک جلد چنین گفت زرتشت با شمشیر سامورایی؛ بستنی شکلاتی؛ گربههای نیمهشب؛ سنجاقک و خواب فینگلوس.